در خود کشتم
سخن از ان چشمان بیمار و خمارت چه سخت است
سخن از ان گیسوی بلند و زیبایت چه سخت است
سخن از کردارت...از نگاهت..از تو و عشقت چه سخت است
سخن از وجودیتت برایم...برای تنها عاشقت چه سخت است
این انگیزه ها را از کجا اوردم؟
این گلهای شادی ام را از باغچه که کندم؟
این گم شدن ها را از گم شدن که کردم؟
از نبود که در خود فرو رفتم؟
از عشق که در خود عاشق شدم؟
ای تویی که مرا در خود بیدار کردی...
ای تویی که مرا در خود عاشق کردی..
تو را در خود پیدا کردم...
تورا در خوابی گوارا نوشیدم
تو را در دریای عشق خود غرقانیدم
حقیقت
|